داستان فیلم
داستان به چند سال در اجمر برمی گردد. جایی که پریتویراج مورد احترام کل رژیمش است که می توانند برای او بمیرند. در حالی که در کانوج، شاهزاده خانم سانیوگیتا عاشق او است، پریثویراج تصمیم می گیرد به میرحسین و معشوقش چیترالخا که برادرش غوری است، پناه دهد. این امر غوری را عصبانی می کند ...