داستان فیلم
در اواخر قرن هجدهم، ماریان که نقاش زن جوانیست، به شاگردانش نقاشیِ چهره درس میدهد. یکی از شاگردانش نام تابلویی که بیاجازه در کارگاه آورده است را از او میپرسد، که ماریان آن را همنام با عنوان فیلم، پرترۀ دوشیزهای شعلهور ذکر میکند...
درباره فیلم
پس از این صحنه، فیلم به چندین سال قبل بازمیگردد. ماریان سوار بر قایقی به جزیرهای در برتاین میرسد. او از سوی زن بیوهای برای نقاشی چهرۀ دخترش، با نام هلوئیز که قرار است با اشرافزادهای در میلان ازدواج کند، گماشته شده است. ماریان از زبان ملازم و خدمتکار خانه، باخبر میشود که پیش از این نقاش مردی تلاش کرده است پرترۀ هلوئیز را نقاشی کند، اما او به دلیل مخالفتش با این ازدواج، از ژست گرفتن برای نقاش پیشین امتناع ورزیده و ... نحوهی معرفی هلوییز به مخاطب شگفتانگیز است. در ابتدا با دادن مشخصههایی از شخصیت او و سپس با به تصویر کشیدن جزییات مشخصههای ظاهریش. برای مخاطب هلوییز درست مثل یک پازل شکل میگیرد: حلقههای فر موهای طلاییاش که از زیر یک یک شنل کلاهدار دیده شده و یا حتی قسمتی از گوش او که از کنار دیده میشود. این نوع معرفی با وجود مارین که تمام توجهاش به دنبال دیدن چهرهی هلوییز است، ترکیب منحصر بفردی را ایجاد کرده است. مرلان به زیبایی نگاه خیرهی مارین به هلوییز را به تصویر کشیده است. افتخارات: پرترۀ دوشیزهای شعلهور برای رقابت در بخش مسابقۀ اصلی جشنواره کن ۲۰۱۹ انتخاب شد و توانست جوایز بهترین فیلمنامه و نخل دگرباشان را از آن خود کند. این در حالیست که پیش از این هیچ فیلمی به کارگردانی یک زن، نتوانسته بود جایزۀ اخیر را تصاحب کند.