خلاصه داستان: داستان یک ون مشترک با چند مسافر را روایت میکند که به یک گردشگر که در یک جاده فرعی شبانه راه میرفت، برخورد میکند.
پس از سوار شدن او به وسیله نقلیه برای بردن او به نزدیکترین بیمارستان، سرنشینان به زودی متوجه می شوند که فقط باید یک قانون بسیار ساده را رعایت کنند: کنار او ننشینند.
خلاصه داستان: پس از صدور فرمان اجرایی برای دستگیری فرزندان مهاجران غیرقانونی توسط فرماندار، به جوانان تازه بازداشت شده فرصتی داده می شود تا با داوطلب شدن برای مراقبت از سالمندان، از اتهامات خود کناره گیری کنند.