خلاصه داستان: یک تحویل اشتباه در سیستم تحویل کارآمد جعبه ناهار در بمبئی، یک زن خانهدار جوان را به یک مرد مسن در غروب زندگیاش متصل میکند، زیرا آنها با هم از طریق یادداشتهایی در جعبه ناهار دنیایی فانتزی میسازند.
خلاصه داستان: مردی مرموز که در سرتاسر شهر کلمبو سریلانکا بمبگذاری کرده است ، تهدید به منفجر کردن بمبها میکند ، مگر اینکه آنها زندانیها را آزاد کنند و…
خلاصه داستان: یک سال است که که از زمان مسابقات گذشتهاست و کتنیس در سردرگمی احساسی بین پیتا و گیل گیر کردهاست. گیل، تنها دوست و همراه او تا قبل از مسابقات عطش یا پیتا، کسی که حاضر بود در مسابقات جان خود را فدای کتنیس کند. در واقع کتنیس به بیانی دیگر خود را مدیون هردو آنها میداند، او احساس میکند گیل را ناراحت کرده و ازطرفی پیتا را هم درگیری عشق دروغین خود کرد. او در این میان مدام به فکر هشدارهای همیچ است که به او اخطار داده بود اسنو مسلماً حقهٔ او در مسابقات را بی پاسخ نخواهد گذاشت و ...