خلاصه داستان: خبرنگارى الکلى به نام « چاک » ( داگلاس ) ، در آلبیوکرکى نیومکزیکو کار مىکند و انتظار فرصتى را مىکشد تا موفقیت گذشتهى خود را بار دیگر بازیابد . خیلى زود مردى ( بندیکت ) در غارى گرفتار مىآید و « چاک » متوجه مىشود که فرصت مورد نظرش را به دست آورده است ...