خلاصه داستان: مهماندار هواپیما کاساندرا باودن در اتاق هتل خود در بانکوک از خواب بیدار می شود، از شب قبل خماری کرده و جسدی در کنارش خوابیده است. او که می ترسد با پلیس تماس بگیرد، صبح خود را طوری ادامه می دهد که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است و به مهمانداران و خلبانان دیگری که به سمت فرودگاه می روند، می پیوندد...
خلاصه داستان: پس از کشته شدن پدرشان در شرایطی مرموز، سه خواهر و برادر لاک و مادرشان به خانه اجدادی خود، کی هاوس نقل مکان می کنند، جایی که متوجه می شوند پر از کلیدهای جادویی است که ممکن است به خانه پدرشان متصل باشد...