خلاصه داستان: در روزهای پرالتهاب بهار پراگ ۱۹۶۸، گروهی از خبرنگاران رادیو چکسلواکی نهتنها شغل خود، بلکه جانشان را به خطر میاندازند تا در میان ناآرامیهای ملی و منطقهای، اخبار مستقل را منتشر کنند ...
خلاصه داستان: در دهه 1990 اسلواکی پساکمونیستی، میکی، کارگر سابق جنگل، از شانس خود برای شروع تجارت در سطح محلی استفاده می کند و از نردبان بالا می رود تا تبدیل به بزرگترین رئیس مافیا در این کشور شود.