خلاصه داستان: کریس ویلتون (جاناتان ریس میرز) تنیس بازی ایرلندی است که به تازگی بازنشسته شده و برای امرار معاش در لندن مربی تنیس است. کریس با یکی از شاگردانش که اشراف‌زاده‌ای به نام تام هویت (متیو گود) است روابط دوستانه‌ای برقرار می‌کند...

خلاصه داستان: زمانی که یک فیلمنامه نویس نوستالژیک به همراه خانواده نامزدش به پاریس سفر می کند، هر روز نیمه شب خود را به طرز مرموزی می بیند که به دهه 1920 برمی گردد.

خلاصه داستان: وکیلی در سیا را دنبال می‌کند که درگیر سیاست‌های خطرناک قدرت بین‌المللی می‌شود، زمانی که یک دارایی سابق تهدید می‌کند ماهیت رابطه طولانی‌مدت او با آژانس را افشا کند.

خلاصه داستان: تونیا هاردینگ، اسکیت‌باز رقابت‌کننده، در مسابقات قهرمانی اسکیت نمایشی ایالات متحده در رتبه‌های بالاتر می‌رود، اما با دخالت شوهر سابقش، آینده او در این فعالیت زیر سوال می‌رود.

خلاصه داستان: داستان چهار خواهر است که در کانکورد ماساچوست و در زمان جنگ آمریکا در خانه‌ای قدیمی زندگی می‌کنند. پدر آن‌ها به جنگ رفته‌ و این چهار خواهر مشکلاتی زیادی را تجربه می‌کنند...

خلاصه داستان: دکتر هاوارد سرپرست یک کلینیک است که کار آن پاک کردن آن دسته از خاطرات افراد است که دوست ندارند آن‌ها را در ذهن خود داشته باشند. کلینیکی که اغلب زوجها خصوصاً در روزهای نزدیک به ولنتاین به آن مراجعه می‌کنند تا خاطرات بدی را که از هم در ذهن خود دارند پاک کنند و ..

خلاصه داستان: یک جاسوس فریبکار به نام «جان ویر» را روایت می کند که توسط یک قدرت مرموز جهانی متهم به قتل می شود و وقتی ویر در مقابل این قدرت می ایستد خود را درحال مبارزه برای دموکراسی می یابد.

خلاصه داستان: یک کارمند اداری که دچار بی‌خوابی است و یک صابون‌ساز شیطانی، یک باشگاه مبارزه زیرزمینی تشکیل می‌دهند که به خیلی بیشتر تبدیل می‌شود.

خلاصه داستان: Mean Streets محله «ایتالیای کوچکِ» نیویورک، سال ۱۹۷۳. چهار جوان آرزوی موفقیت در کسب و کار یا تبهکاری را در سر می‌پرورانند. «تونی» (پرووال) که از همه بزرگ‌تر است کافه‌ای را در محله می‌گرداند؛ «مایک» (رومانوس) دوست دارد نوجوانان محله بروکلین را سر کیسه کند، «جانی بوی» (دنیرو) عادت دارند صندوق‌های پست را از بین ببرد و از نزول‌خوارها پول بگیرد بدون اینکه قصد پرداخت آن را داشته باشد و «چارلی» (کایتل) که برادرزاده رئیس مافیای منطقه «دانووا» است، فقط می‌خواهد رستوران داشته باشد. او بین زندگی خیابانی و زندگی‌ای که عمویش به او پیشنهاد می‌کند سرگردان است. همچنین عمیقاً مذهبی است و دنبال راهی برای جبران گناهانی که مرتکب می‌شود می‌گردد. به همین خاطر می‌کوشد «جانی بوی» بی‌پروا را نجات دهد و با خواهر صرعی او، «ترزا» (رابینسن) مهربان باشد…

خلاصه داستان: پروفسور هنک دورو، رئیس دپارتمان انگلیسی در یک کالج با بودجه کم، مرز بین بحران میانسالی و فروپاشی تمام عیار را دنبال می کند و هرج و مرج غیرمعمول را در زندگی شخصی و حرفه ای خود دنبال می کند.