خلاصه داستان: خائن آمریکایی: محاکمه AXIS SALLY زندگی زن آمریکایی میلدرد گیلارز (میدو ویلیامز) و وکیلش (آل پاچینو) را دنبال می کند که برای حیثیت و شهرت خود تلاش می کنند.
خلاصه داستان: یک سرباز انسانی از سال 2029 تا 1984 برای متوقف کردن یک ماشین کشتار سایبورگ تقریبا غیرقابل تخریب فرستاده می شود که از همان سال فرستاده شده بود و برای اعدام یک زن جوان برنامه ریزی شده است که پسر متولد نشده اش کلید نجات آینده بشریت است...
خلاصه داستان: یک پسر تامیلی با دختری از بیهار آشنا می شود، آنچه در ادامه می آید داستانی عاشقانه برای قرن هاست. روایتی غیرخطی از دو عاشقانه که به موازات هم از خطوط زمانی متفاوت پیش می روند.
خلاصه داستان: این مستند درباره استقبال ویژه از بازیگر سوپراستار با اجرای کنسرت خارقالعاده که شامل اولین فرصت برای شنیدن اولین مطالب جدید او در شش سال گذشته است.
خلاصه داستان: 1993 بمبئی توسط 14 انفجار پشت سر هم لرزید که تصویر شهر را برای همیشه تغییر داد کبیر شروف موفق شد این پرونده را ظرف دو روز حل کند اما از اینکه ذهن استاد عمر حافظ و بلال از شهر فرار کردند احساس گناه می کند.
عمر حافظ در طول سال ها حملات زیادی را انجام داد. در کشور و یک شبکه سلولی خواب را به رهبری پسرش ریاض حافظ تشکیل داد.
سالها بعد هویت جعلی ریاض در جیسالمر ردیابی می شود، جایی که تیمی به رهبری DCP ویر سوریاوانشی برای دستگیری او می رود و با دستگیری عالم اموات ریاض تکان می خورد و عمر از بلال می خواهد که برگردد...
خلاصه داستان: پس از ازدواج، زن تلاش می کند تا همسری مطیع باشد که شوهر و خانواده اش از او انتظار دارند. این فیلم داستان زندگی او را دنبال می کند، زیرا او خودش را تغییر می دهد و حتی بیشتر از آن ...
خلاصه داستان: تابستان سال 1959 در Castlerock، Oregon است و چهار پسر 12 ساله - گوردی، کریس، تدی و ورن - دوستان جدیدی هستند. پس از اطلاع از مکان عمومی جسد پسر محلی که چند روزی است مفقود شده است، برای دیدن آن به جنگل میروند. در طول مسیر، آنها در مورد خود، معنای دوستی و نیاز به ایستادگی برای آنچه درست است، یاد می گیرند.
خلاصه داستان: فیلم شامل سه قصهٔ متمایز است که به وسیلهٔ بروز یک سانحهٔ تصادف رانندگی در مکزیکو سیتی به یکدیگر پیوند مییابند و در عین حال هر یک از سه داستان فیلم بطور مستقل نیز، بازتابهایی از جفاکاری انسانها نسبت به یکدیگر و همینطور نسبت به حیوانات (سگها) در خود دارند و نشان میدهند که چگونه زندگی در تاریکی و تباهی جریان دارد.
خلاصه داستان: وقتی به هوارد بیل، مفسر خبری کهنه کار شبکه ی تلویزیونی UBS تذکر می دهند که آمار تماشاگران برنامه اش افت کرده، در برنامه ی خبری زنده اش اعلام می کند که در برنامه ی بعدی مغزش را متلاشی خواهد کرد…