خلاصه داستان: پس از مرگ پدر و مادر خواندهاش، یک اپتومتریست جوان سیاهپوست موفق با مادر بیولوژیکیاش - یک کارگر سفیدپوست تنها که در شرق لندن در فقر زندگی میکند- ارتباط برقرار میکند.
خلاصه داستان: سه دزد در حالیکه دارند از یک صحنه ی جرم فرار میکنند، خود را در در محاصره ی پلیس میبینند و به ناچار شروع به گروگانگیری و درگیری با پلیس برای نجات خود میکنند اما این در حالی است که نیروهای پلیس به خاطر آنها کافه را محاصره نکرده اند بلکه چیزی بزرگتر آنها را به آنجا کشانده…