خلاصه داستان: پس از اینکه زادگاهش ویران می شود و مادرش کشته می شود، ارن جیگر جوان عهد می بندد که زمین را از وجود تیتان های انسان نما غول پیکر پاک کند که بشریت را به مرز انقراض رسانده اند.
خلاصه داستان: یک ماه کامل در بیکن هیلز طلوع می کند و همراه با آن شری وحشتناک ظهور کرده است. گرگ ها یک بار دیگر زوزه می کشند و خواستار بازگشت Banshees، Werecoyotes، Hellhounds، Kitsunes و هر تغییر شکل دیگری در شب هستند.
خلاصه داستان: عموی شرور ثور، لوکی، از آسگارد فرار کرده تا به دنبال درخت نه قلمرو بگردد. درخت نه قلمرو قدرت کیهان را در اختیار دارد و روی زمین پنهان شده است. لوکی با کمک خدای گرگ غول پیکر فنریر قصد دارد درخت را از بین ببرد و آن را به شکل خود دوباره بکارد و به او تسلط بر همه چیز بدهد.
اکنون ثور باید به دنبال لوکی به زمین برود تا نبردی حماسی را به راه بیندازد که دو جهان را در تعادل نگه دارد.
خلاصه داستان: پروفسور آلبوس دامبلدور می داند که جادوگر قدرتمند تاریکی، گلرت گریندل والد، در حال حرکت است تا کنترل دنیای جادوگران را به دست بگیرد. او که نمی تواند به تنهایی جلوی او را بگیرد...