خلاصه داستان: یک مشاور حقوقی بازنشسته رمانی می نویسد به این امید که برای یکی از پرونده های قتل حل نشده گذشته خود و به خاطر عشق متقابل خود با مافوقش - که هر دوی آنها هنوز چندین دهه بعد او را آزار می دهند - پایان یابد.
خلاصه داستان: با توجه به اینکه ناپدید شدن همسرش به کانون یک سیرک رسانه ای شدید تبدیل شده است، مردی می بیند که وقتی مشکوک می شود که او بی گناه نیست، نورافکن روی او روشن می شود.
خلاصه داستان: لئونارد شلبی، بازرس بیمه، از فراموشی پیشرونده رنج می برد و از یادداشت ها و خالکوبی ها برای شکار مردی استفاده می کند که فکر می کند همسرش را کشته است، این آخرین چیزی است که به یاد می آورد.
خلاصه داستان: یک مدیر تبلیغاتی در شهر نیویورک پس از اینکه توسط گروهی از جاسوسان خارجی با یک مامور دولتی اشتباه گرفته می شود، فرار می کند و عاشق زنی می شود که به وفاداری او شک می کند.
خلاصه داستان: یک عکاس بی حوصله که از یک پای شکسته بهبود می یابد، زمان را با تماشای همسایگان خود می گذراند و شروع به شک به یکی از آنها به قتل می کند ...