خلاصه داستان: کاترینا که سالها در دفتر ثبت ازدواجها کار میکند و هر روز شاهد پیوند عاشقهاست، خود در وضعیتی پیچیده گرفتار است: همسرش پنج سال در کما بوده و زندگی او در توقفی عاطفی مانده است ...
خلاصه داستان: مردی تنها و عاشق فیلمهای رزمی و کمیکبوک، با دختری به نام الاباتینا آشنا میشود که در واقع یک دختر خیابانی است. آن دو به سرعت عاشق یکدیگر میشوند و تصمیم میگیرند ازدواج کنند ...
خلاصه داستان: داستان دربارهٔ «نیلش آهیروار»، پسری از طبقهٔ پایین جامعه است که به کمک سهمیه وارد یک دانشکدهٔ حقوق معتبر میشود. او در آنجا با «ویدی بهاردواج»، دختری از خانوادهای ثروتمند و بانفوذ آشنا میشود ...
خلاصه داستان: در شب کریسمس، کلیف، یک کمدین سابق و ترککردهٔ الکل، هنگام خوردن غذای شب عید دندانش میشکند و به مطب دندانپزشکی زنی مطلقه به نام دِدی مراجعه میکند ...
خلاصه داستان: یک مرد جوان پس از مرگ پدرش، کارگاه خانوادگی تعمیرات خودرو را به ارث میبرد. اما وقتی متوجه میشود که پدرش درگیر فعالیتهای غیرقانونی بوده، ناچار میشود بین نجات خانواده و حفظ وجدانش یکی را انتخاب کند ...