خلاصه داستان: پسر یک گانگستر سابق که درگیر باج گیری و پلیس های فریب شده است، به دنبال دوستان قدیمی پدرش می گردد که برای نجات او همه چیز را به خطر می اندازند.
خلاصه داستان: داستان دو برادر است که در مالزی زندگی میکنند، برادر بزرگتر که ناشنواست، زندگی فقیرانهش را پذیرفته اما این موضوع باعث خشمگین شدن برادر کوچکتر میشود و یک اتفاق ناخوشایند تعادل شکننده رابطه آنها را به هم میزند.
خلاصه داستان: پس از ناپدید شدن خواهرش، یک بومی آمریکایی که به کارهای خلاف مشغول است، خواهرزادهاش را از پدربزرگ و مادربزرگ سفیدپوست کودک میرباید و به سمت گردهمایی ایالتی سرخپوستان حرکت میکند به امید اینکه باقیمانده خانوادهشان را حفظ کند...
خلاصه داستان: داستان ماریا را دنبال می کند - نوجوانی که مادرش قبلا یک احتکار کننده بود. اکنون (در دهه 90 میلادی) او در خانهای زندگی میکند که یکی از ساکنان قبلی مایکل به او الهام میدهد تا خاطرات دوران کودکیاش و احساساتی را که سرکوب کرده است مرور کند.
خلاصه داستان: در اواخر دهه 1970، ترسناک ترین قاتل در دنیای اموات مونترال، دونالد لاووی، توسط همدستان سابقش و توسط یک افسر پلیس سرسخت تحت تعقیب قرار گرفت.
خلاصه داستان: شیواجی و خانواده اش از جامعه خود در سریلانکا بیرون رانده می شوند و در ویزاخاپاتنام به عنوان کارگران بند باز می شوند. وقتی برادر ناتنی حسودش وارد زندگی اش می شود، اوضاع بدتر می شود.
خلاصه داستان: پس از یک برخورد تصادفی، کتی سرسخت به سمت بنی، عضو باشگاه موتورسواری وندالهای میدوسترن کشیده میشود. با تبدیل شدن باشگاه به دنیای اموات خطرناک خشونت، بنی باید بین کتی و وفاداری اش به باشگاه یکی را انتخاب کند.
خلاصه داستان: داستان فیلم در دهه 1830 میلادی در نیوزیلند روایت شده و در مورد یک واعظ به نام "توماس مونرو" است که به دنبال رستگاری از گذشته تاریک خود، سوار بر یک کشتی تجاری، به سمت شهر تازه تاسیس اپورث ..