خلاصه داستان: Anek یک اکشن سیاسی هیجان انگیز است که در آن جاشوا (AK)، یک مامور جاسوسی خشن در ماموریتی برای متحد کردن کشور است. این فیلم سفر جاشوا را در منطقه پر درگیری شمال شرقی نشان می دهد، جایی که او تلاش می کند تا یک توافقنامه صلح را با رئیس بزرگترین گروه شبه نظامی - ببر سانگا امضا کند.

خلاصه داستان: یک مرد خانواده خود را در فضای خزنده یک کابین دورافتاده در اورگان می بیند که در آن شکارچیان بی رحم دستاوردهای خود را پنهان کرده اند.

خلاصه داستان: زنگ، زنگ خورده در میان یک شهر ویران شده فرود می‌آید و قاتلی از آن بیرون می‌آید تا هزارتویی از مناظر عجیب و غریب را که ساکنان اهالی عجیب و غریب در آن زندگی می‌کنند، کاوش کند.

خلاصه داستان: فیلم چیزهای خوب غیرقابل تصور زندگی آلیسون را که در یک دوراهی در زندگی حرفه ای و عشقی خود گرفتار است دنبال می کند. او نیاز به عشق و حمایت دو دوستش دارد. پس از ملاقات با او در توسکانی، هر زن وضعیت زندگی و روابط خود را دوباره بررسی خواهند کرد.

خلاصه داستان: این سریال یک گلچین اپیزودیک که شخصیت‌های مجزا از دنیای تلویزیونی The Walking Dead را دنبال می‌کند، چه جدید و چه قدیمی.

خلاصه داستان: پس از نسل‌کشی 1994 علیه توتسی‌ها در رواندا، زنان بازماندگان جنبش توانبخشی را برای کشور خود رهبری کردند. رواندا در حال حاضر بیش از هر کشور دیگری در جهان، زنانی را که به دولت منصوب می شوند، دارد. یک واقعیت قدرتمند، اما کمتر شناخته شده است. این فیلم به بررسی رنج و انعطاف چهار زن گرفتار در این دوران تاریک تاریخ بشر می‌پردازد.

خلاصه داستان: یک سال است که که از زمان مسابقات گذشته‌است و کتنیس در سردرگمی احساسی بین پیتا و گیل گیر کرده‌است. گیل، تنها دوست و همراه او تا قبل از مسابقات عطش یا پیتا، کسی که حاضر بود در مسابقات جان خود را فدای کتنیس کند. در واقع کتنیس به بیانی دیگر خود را مدیون هردو آن‌ها می‌داند، او احساس می‌کند گیل را ناراحت کرده و ازطرفی پیتا را هم درگیری عشق دروغین خود کرد. او در این میان مدام به فکر هشدارهای همیچ است که به او اخطار داده بود اسنو مسلماً حقهٔ او در مسابقات را بی پاسخ نخواهد گذاشت و ...

خلاصه داستان: داستان فیلم در مورد هیولایی برخاسته از رودخانهٔ هان و ماجرای ربوده شدن دختری به‌دست آن است.

خلاصه داستان: قهرمان داستان با سبک زندگی منفی و تنهایی خود در یک شیار گیر افتاده است و هر روز را در آرامش تنهایی خود می گذراند. توله سگی به نام چارلی شیطون و پرانرژی که او را در تضاد کامل با شخصیت قهرمان داستان قرار می دهد وارد زندگی او می شود و دیدگاه جدیدی به او می دهد.

خلاصه داستان: پس از کشته شدن پدرشان در شرایطی مرموز، سه خواهر و برادر لاک و مادرشان به خانه اجدادی خود، کی هاوس نقل مکان می کنند، جایی که متوجه می شوند پر از کلیدهای جادویی است که ممکن است به خانه پدرشان متصل باشد...