خلاصه داستان: مرگ مرموز یک مادر جوان و ضربه ربوده شدن بعدی پسرش، معمایی چندین دهه را در مورد هویت واقعی زن، و یک فراری قاتل فدرال در اولویت همه امور باز می کند.
خلاصه داستان: هنگامی که ماهرترین عامل سیا - که هویت واقعی او شناخته شده است - به طور تصادفی اسرار تاریک آژانس را فاش نمی کند، یک همکار سابق روانی جایزه ای را بر سر او می گذارد و یک شکار جهانی توسط قاتلان بین المللی را به راه می اندازد.
خلاصه داستان: فینی بلیک یک پسر 13 ساله خجالتی اما باهوش است که توسط یک قاتل سادیست ربوده می شود و در زیرزمینی عایق صدا گیر می افتد که جیغ زدن فایده ای ندارد.
...وقتی یک تلفن قطع شده روی دیوار شروع به زنگ زدن می کند، فینی متوجه می شود که می تواند صدای قربانیان قبلی قاتل را بشنود و
خلاصه داستان: آن الیوت که با خانواده اسنوب خود در آستانه ورشکستگی زندگی می کند، زنی ناسازگار با احساسات مدرن است. هنگامی که فردریک ونت ورث، فرد باهوشی که یک بار او را فرستاده بود، به زندگی او بازمی گردد، آن باید بین پشت سر گذاشتن گذشته یا گوش دادن به قلبش در مورد شانس های دوم یکی را انتخاب کند.
خلاصه داستان: Twin Pines، یک باشگاه کانتری شکست خورده که در آن حفظ سر و صدا برای این دوره برابر است، یک Golf Pro جدید استخدام می کند تا به آنها کمک کند قبل از اینکه رقبای خود در Magnolia Pointe آنها را برای همیشه از تجارت خارج کنند، به مسیر خود بازگردند.
خلاصه داستان: هنگامی که افراد با اهمیت هر دوی آنها جدا می شوند، الکسا به طور تصادفی یک متن "قلب شکسته" برای جیسون می فرستد و فکر می کند که به دوستش پیامک می دهد...
خلاصه داستان: دنی سندرز (زوی دوچ)، نویسندهای بیهدف و مشتاق بدون دوست، بدون چشمانداز عاشقانه و - بدتر از همه - بدون دنبالکننده، یک سفر اینستاگرامی دوستانه به پاریس را جعل میکند به این امید که نفوذش را در رسانههای اجتماعی افزایش دهد. هنگامی که یک حادثه وحشتناک در شهر نورها رخ می دهد، دنی ناخواسته در دروغی بزرگتر از آنچه تصور می کرد می افتد...
خلاصه داستان: کول بیرد همه چیز دارد - همسری زیبا، شغلی موفق، خانه بزرگ، عضویت در باشگاه روستایی و امکانات گران قیمت. با این حال، پشت نما، مردی است که در دام محیط اطرافش گرفتار شده و در تعقیب رویای زندگیاش همیشه عقب میماند.
او که برای مقابله با انتظارات پدرش به اندازه کافی قوی نبود، عشق واقعی خود، بهترین دوست و دیدگاه خود را از زندگی در شهر کوچک آمریکا ترک کرد و...
خلاصه داستان: عموی شرور ثور، لوکی، از آسگارد فرار کرده تا به دنبال درخت نه قلمرو بگردد. درخت نه قلمرو قدرت کیهان را در اختیار دارد و روی زمین پنهان شده است. لوکی با کمک خدای گرگ غول پیکر فنریر قصد دارد درخت را از بین ببرد و آن را به شکل خود دوباره بکارد و به او تسلط بر همه چیز بدهد.
اکنون ثور باید به دنبال لوکی به زمین برود تا نبردی حماسی را به راه بیندازد که دو جهان را در تعادل نگه دارد.