خلاصه داستان: داستان فیلم درباره مردی است (تام هنکس) که در ایستگاه اتوبوس نشسته و داستان زندگی خودش را بازگو می کند . فارست در کودکی توانایی راه رفتن خود را از دست می دهد ، در مدرسه کودکی با هوشِ پایین تر از نرمال شناخته می شود و طبیعتا مورد استهزاء اطرافیان قرار می گیرد اما مادرش او را با مهر و محبت خود بزرگ می کند ، به او باور دارد و معتقد است همه آدم ها در متفاوت بودنشان مشترک اند ...
خلاصه داستان: فیلم داستان پسربچهای به نام مایکل را روایت میکند که چیزی در باره شغل پدرش نمیداند فقط میداند که پدرش برای آقای رونی کار میکند. آقای رونی وقتی پدر مایکل کودک یتیمی بوده او را پذیرفته و بزرگ کردهاست...
خلاصه داستان: این فیلم داستان مردیست که از کشور خیالی «کارکوژیا» به فرودگاه بینالمللی جان اف کندی آمده است و اجازه ورود به آمریکا را پیدا نمیکند. در عین حال به علت وقوع انقلاب در کشورش امکان بازگشتش نیز وجود ندارد.
خلاصه داستان: داستان فیلم در یک زندان در آمریکا میگذرد و دربارهٔ پل اجکام (تام هنکس) است که به علت کهولت سن در خانه سالمندان است و او پس از دیدن صحنهای رقص از فیلمی به گریه میافتد و پس از این اتفاق او به بیان بخشی از خاطرات خود برای دوستش الین در زمان خدمت در پلیس میپردازد.