خلاصه داستان: لئونارد شلبی، بازرس بیمه، از فراموشی پیشرونده رنج می برد و از یادداشت ها و خالکوبی ها برای شکار مردی استفاده می کند که فکر می کند همسرش را کشته است، این آخرین چیزی است که به یاد می آورد.
خلاصه داستان: فیلم شامل سه قصهٔ متمایز است که به وسیلهٔ بروز یک سانحهٔ تصادف رانندگی در مکزیکو سیتی به یکدیگر پیوند مییابند و در عین حال هر یک از سه داستان فیلم بطور مستقل نیز، بازتابهایی از جفاکاری انسانها نسبت به یکدیگر و همینطور نسبت به حیوانات (سگها) در خود دارند و نشان میدهند که چگونه زندگی در تاریکی و تباهی جریان دارد.
خلاصه داستان: نيک مارشال در يک آژانس تبليغاتي کار مي کند و مردي زن ستيز است ، همسر سابق و دختر و مستخدمه اش از دست او شاکي اند. شبي، نيک با ماشين تصادف مي کند، اما صبح روز بعد ...
خلاصه داستان: پس از یک حادثه تیراندازی در مرز کره شمالی/کره جنوبی/DMZ که منجر به کشته شدن 2 سرباز کره شمالی شد، یک تیم بی طرف سوئیسی/سوئدی تحقیق می کند که واقعا چه اتفاقی افتاده است.