خلاصه داستان: زنی برای محافظت از خود و پسرش در برابر شوهر وسواسی سابقش پس از اینکه او را زنده به گور میکند میجنگد، اما او موفق به فرار میشود که منجر به مبارزه نهایی برای اطمینان از امنیت پسرش میشود.
خلاصه داستان: یک خانواده دانمارکی از یک خانواده هلندی که در تعطیلات با آنها آشنا شده بودند دیدن می کنند. زمانی که دانمارکیها سعی میکنند در مواجهه با ناخوشایند مودب بمانند، چیزی که قرار بود یک آخر هفته ایدهآل باشد، کم کم آشکار میشود.
خلاصه داستان: یک سوپرمارکت در حومه مسکو قلب تاریکی برای "کارمندان" ازبکی است که شبانه روز در آنجا کار می کنند و مورد تهدید، آزار و اذیت و زندان قرار می گیرند.
خلاصه داستان: سیدو در موقعیتی غیرمنتظره با دختری به نام راکشا آشنا می شود. عجیب است که راکشا گاهی مانند یک شیطان و گاهی مانند یک جنایتکار رفتار می کند. راکشا جنایتکار است یا شیطان؟